آیینه های دروغگو

خودش را همیشه برحق می دید

و کارش را درست ،

اشکال از او نبود...

آیینه های شهر دروغگو شده بودند!

پ.ن:

اثر آن ضربه ی سیلی مرا هزار تکه کرد ، طاقت راست گویی یک آیینه را نداشتی ، من غبارآلود بودنم را پذیرفتم اما جای اینکه با اشک هایت مرا بشویی... اول خط گفتم... اثر آن ضربه ی سیلی مرا هزار تکه کرد ، هزار تکه ی غبارآلود!

پله

چقدر در حق این پله ها بی وفایی شد

از وقتی دلبسته یک آسانسر شدیم!

گاهی باید بچه شد!

برای شنیدن حرف دلش

بالای این سازه ی فلزی پارک چوبی*

آن قدر خودم را بچه کردم

که از طناب ها بالا کشیدم!

پ.ن:

این خاطره هم تلخ است هم شیرین!

* پارک چوبی: پارکی واقع در منطقه ی ساحلی کیانپارس شهر اهواز

کنترل فکر

فکرت را کنترل کن

تا عمل ت را کنترل کرده باشی

موسیقی من

دست من

در تار موی تو...

خواست عشق را بنوازد

که...

دل هیئتی ام پرسید

مو با این ظریفی

وقتی به آتش برسد چه می شود؟!

پ.ن:

* دلم برای بند اول تنگ شده

* این ها به ما نمی آید... می آید... نمی آید... آمد... خواهد آمد... آمده بود... نیامده... و...

اصلا به قول او: یه روز خوب می آد!

مع

قساوت قلب

امام علی(علیه‌السلام) می‏‌فرماید:
 
«ما جفّتِ الدموع إلاّ لقسوةِ القلوب و ما قست القلوب إلاّ لکثرة الذنوب»
 
"چشم‌ها گرفتار خشکی نمی‏‌شوند، مگر در اثر قساوت قلب، و قلب گرفتار قساوت نمی‏‌شود، مگر با زیادی گناه"
 
وسائل الشیعه، ج 16، ص 45

کارت شارژ دوستی

کارت شارژ دوستی را

محبت گویند!

پ.ن:

بیا این دوستی را دوباره شارژ کن

*140* دوستت دارم# !

خنده ی گرم

سلام و خداحافظی سردت

نتوانست 

لبخند گرمت را

پنهان کند!

پ.ن:

در این هوای زمستانی همین لبخند برای من دلگرمی ست...

قبرستان دل

گفت:

دوستت دارم

گفتم:

شرمنده

قبرستان دلم

دیگر جایی برای کفن و دفن ندارد!

سکوت




گاهی باید دید و سکوت کرد
هزاران حرف در دل دارم برای این تصویر
اما بنظرم سکوت بهتر است...
سکوت...

ابتلا

من به چیزی جزء

امتحان تو

مبتلا نیستم!

پ.ن:

سربلندم کن / تمام خط خطی هایم را نادیده بگیر / بگذر دوباره بنویسم / بگذار دوباره از سر بگیرم / غلط هایم را نشان کسی نده / بگذار سر بلند باشم / عمری ست دلخوشم به این یک بند / اللهمّ اجْعَلْني عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالحُسَيْنِ عَلَيهِ السَّلام فِي الدُّنْيا وَالآخِرَة

قضاوت ناعادلانه!

مرا حلق آویز کردی

با قضاوت های عجولانه ات!

پ.ن:

امیرالمومنین علیه السلام:

اي مردم! آن کس که از برادرش اطمينان و استقامت در دين، و درستي راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم درباره او گوش ندهد، آگاه باشيد! گاهي تيرانداز، تير افکند و تيرها به خطا مي‏رود، سخن نيز چنين است، درباره کسي چيزي مي‏گويند که واقعيت ندارد و گفتار باطل تباه‏شدني است، و خدا شنوا و گواه است، بدانيد که ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست. شناخت حق و باطل (پرسيدند، معناي آن چيست؟ امام (ع) انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت و فرمود) باطل آن است که بگويي شنيدم، و حق آن است که بگويي ديدم. (خطبه 141 نهج البلاغه)

دیکتاتوری

دیکتاتوری یعنی

تو خودت شاهد ، قاضی و جلاد باشی

و من تنها یک جمله

"محکــــــوم به گمانه زنی های غلط تو!"

پ.ن:

1. در این حکومت حاکم بر وجود گوشه گیری را ترجیح می دهم تا این که به عنوان مزدور حکومت به میدان بیایم.

2. این پست سیاسی نیست

بی راهه

بیراهه های اینجا هم

مرا به تو می رساند!

پ.ن:

انالله و انا الیه الراجعون

تولد من

امروز با 19 وداع و

به 20 سالگی سلام کردم

/

به روایتی امروز روز شروع امتحان من بود!

حالا که کارنامه ی 20 سال زندگی را نگاه می کنم

غصه همه ی وجودم را فرا می گیرد

چقدر تجدیدی و تک ماده...

خدایا توانی بده تا کارنامه ی من

از این سیاه تر نشود / لاحول ولا قوه الابالله

با گوش هایت نبین!

باید با چشم هایت ببینی

نه گوش هایت

بعضی این را نفهمیده اند هنوز!

پ.ن:

فاصله ی بین حق و باطل چهار انگشت است / امیرالمومنین

در میانمار چه می گذرد؟

من اینجا

در آتش شهوت هایم

خودسوزی می کنم

اما در جایی به نام

... میــــــــــــــانمــــــــــــــار ...

برای اسلام می سوزند..

خودتان ببینید و قضاوت کنید:

http://www.abna.ir/data.asp?lang=1&Id=419566

پ.ن:

اینجا بخاطر شهوت خودسوزی می کنند / در جایی دیگر بخاطر اسیر شهوت نشدن می سوزند/.

محبت کردن

وقتی تحریمت بکنم

در محبت کردن

به خود کفایی خواهی رسید!

پ.ن:

...

مهر ماندگار

یک مهر ماندگار از تو می خواهم

"سد"ی بزن بر روی محبت هایم

تاشاید رابطه های زیر آب رفته

جان تازه بگیرند!

پ.ن:

الهم ارزقنا تعادل!

حجامت

حجامت دل

بریدن ز غیر توست!

راه ما از هم جداست!

کنار من قدم میزنی و

درحالی که رویت را برگردانده ای

می گویی: راه ما از هم جداست!

پ.ن:

کبک وقتی احساس خطر می کند ، سرش را در برف فرو می برد!

چقدر مثل کبک شده ای!

آزادی

قطعا این انتخاب آزاد نیست:

وقتی تو جوجه شاهین می شوی و

من جوجه تیغی!

پ.ن:

کفر نیست / مقوله ی آزادی ، در انتخاب "چطور رفتن" است / نه "چطور پا در جهان گذاشتن"! / لذا جوجه تیغی هم که باشی باید از راه خودت بروی... / شاهین هوایی می رود / تو زمینی!


گیوتین فساد

اینجا روح معنوی آدم را

با گیوتین فساد سر می برند!

پ.ن:

از این دولت حاکم بر وجود خسته ام! کاش گیوتین حق سر این جسم را جدا کند / خسته ام... خسته...

فاصله

وقتی قلوب قریب باشند

" فاصله " جزء خطای دید نیست!

پ.ن:

می دانم که تو چقدر... و می دانی که من چقدر...

دلیلش هم: القلب یهدی الی القلب! ((مع))

رسوای عالم!

اگر رسوا کردنم

سودی برایت دارد

باشد ، رسوای عالمم کن...

پ.ن:

آخرین ضربه ی کاری گناه را ، رسوایی گویند.

بد شنیدن

"نشنیدن"

خیلی بهتر از

"بد شنیدن" است!

پ.ن:

بعضی ها بد می شنوند ، بد برداشت می کنند و بد می گویند.

ظرف دلم...

ظرف دلم را

جای محبت

پر از حسرت کرده ای!

پ.ن:

بارها خواستم و تو نخواستی

حلا آمده ای علت دلسردی ام را جویا شده ای؟!

دریای عاشقی!

"هیئت"

ساحل دریای

عاشقی من و توست!

پ.ن:

هرهفته به عشق تو از این ساحل دل به دریا می زنم...

باور

تنها تو

خوبی هایم را

کنار گناهانم باور کردی...

پ.ن:

الهی و ربی من لی غیرک...

انتخاب

انتخاب تو

بزرگترین انتخاب

زندگیم بود!