صفای دوری

صفای دوریت را

به بی صفایی نزدیکی

ترجیح می دهم!

پ.ن (اختصاصی):

1.می گفت به کافر هم که قول می دهی ، سر قولت باش! "مع"

2. تصمیم گرفتم بی پرده بعضی حرف ها را بزنم! اشکالی دارد؟!


تنها سکوتت نصیب من شد...

حرف هایت نصیب دیگری شد و

سکوتت نصیب من... 

"مع"

آدم کاکتوسی!

وقتی ظاهرت کاکتوس باشد

هیچ بنی بشری جرأت شوخی

با تو را نخواهد داشت!

ظاهر کاکتوسی بهتر است

از باطن کاکتوسی!

--------------------------------------

پ. ن: برگ گل رُز نرم تر از قلب کاکتوس ها نیست...


لایمکن الفرار


لایمکن الفرار

از زخم زبان تو!

پ.ن:

خواست مرحم باشد

بیشتر نیشم زدم! 


وقتی وزیر ارشاد جوابش نیشخند است!

دیشب بعد از همایشی که با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد کنار حسینی ایستادم ، دست روی شانه اش گذاشتم و خیلی ساده سوال کردم: آقای وزیر نظر شما راجع به فیلم جیرانی و اعتراضات نسبت به این فیلم چیست؟ ، جوابی که وزیر داد بسیار برایم قابل تأمل بود ، شاید راحت ترین جواب بود ، شاید راحت ترین نوع موضع گیری بود ، وتنها جوابی که من گرفتم خنده ی جناب وزیر بود!

(متن کامل در ادامه مطلب...)

ادامه نوشته

نگاه

نگاهت را حفظ کن

تا

دلت را حفظ کرده باشی...

پ.ن: گاهی یک نگاه ساده / یک عمر زحمت را بر باد می دهد.

سینماگران غرب زده،عامل افول سینمای ایران

آقایان سینما دین را فدای سلیقه ها ، اخلاقیات را فدای غرائض شخصی و اعتقادات مردم را فدای سیمرغ ها و جوایز بین المللی نکنند.

(متن کامل در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

فقدان ادبیات

با این فقدان ادبیات

همین که

"تو"

خطابم می کند

جای شکر دارد!

باران

وقتی زمین ظرفیت

محبت های آسمان را نداشت

همه جا را آب گرفت! 

پ.ن:

تو ظرفیت محبت هایم را نداشتی

گناه من چه بود؟!

حرف دل

دیگران زخم زدند و

تو نمک پاشیدی!

پ.ن:

گفتی دلسرد شدم

گفتم درمان؟

گفتی شاید صبر...

باشد صبر می کنم

ولی اگر سرآمد؟

آن وقت چه کنم؟

مع...!

میزان حیات دل

میزان حیات دلت را

در میزان اشک هایت ببین!

نماز باران

این روزها برای چشم هایم

 نماز باران می خوانم

تا پای روضه ها بارانی شوند...

در انتظار باران...

ای کاش

مثل آسمان شهر

آسمان دل من هم

بی سابقه می بارید...

شخم زدن دل...

استاد می گفت:

سینه زنی

دل سخت شده را

شخم می زند...

باور...

باور نداشت

درخت هم برای حسین

خون گریه می کند

تا روز عاشورا در کربلا

با چشمان خودش دید

چطور رگه های خون

از تنه ی درخت سرازیر شده اند

پ.ن:

دیشب به دیدن زائر کربلا رفته بودم

بهترین هدیه ها

بهترین هدیه ها را

از زائرین کربلا گرفتم...

کفر نعمت

یادم هست
جلسه ای داشتیم با استادمان
فقط یک حدیث گفت
همه را پریشان کرد
و آن هم این بود:
خداوند وقتی نعمتی را بگیرد دیگر پس نمی دهد...

انتقام...

روزی به روی صندلی می نشینم

و حلق آویز شدنشان را

تماشا می کنم

خدایانی که توحید را

در دلم دار زدند

تا خود یگانه باشند

کار نکرده...

پرسید اگر به گذشته برگردی

کدام کار نکرده را

انجام خواهی داد؟

گفتم:

مشورت در هر کار و هر رابطه!

شب اول قبر من

اگر می خواهی شب اول قبر مرا ببینی

بیا به مجلس روضه...

وقتی مداح صدا می زند ، آقایت کیست؟

و من فریاد می زنم: حســــــــــــــــــــــــــین/.

گردش زمان

گردش زمین و زمان می ایستاد

اگر زینب در برابر

این همه غم نمی ایستاد/.

سینه چاک

شهر دریاچه شد

وقتی آسمان برای تو

سینه چاک کرد

عباس


تلخی

برای همه تلخ شد

از بس تلخ زبان بود!

دل تکانی

دل را می تکانم با سینه زنی

تا هرچه غیر توست

از دل بیافتد